تفسیر آواهای شاهانه ساراها(11)
این دو مرکز تحتانی، همان مراکزی هستند که توسط جوامع، به سختی آسیب دیده اند... اگر بتوانید آنها را نجات دهید، مراکز پنجگانه دیگر سالم هستند. دلیلی برای آسیبشان وجود نداشته است، چرا که کسی در آنها زندگی نکرده است.
دو مرکز تحتانی به طور طبیعی در دسترسند. انسان از مرکز جنسی مولادهار متولد می شود و مرگ از طریق مرکز آسوادیشتان خواهد آمد. این دو در زندگی روزمره افراد حضور دارند، به همین دلیل جوامع به آنها آسیب می رسانند و از این راه، به استثمار و حکومت بر انسان می پردازند.
خوشبختانه مراکز بعدی سالم و هماهنگ اند. تنها باید انرژی از درونشان به حرکت در آید. اگر این دو مرکز تحتانی مداوا شوند، انرژی به حرکت در خواهد آمد.
بگذارید مرگ و عشق موضوعات مراقبه شما باشند.
زمانی شما در رحم مادرتان بودید. این را کاملاً از یاد برده اید. نه ماه تمام بدون اینکه کلمه ای بر زبان آورید، در سکوت کامل با یکدیگر بسر بردید. در آن سکوت عمیق، شما و مادرتان یکی بودید ، شما دو نبودید..
این یگانگی محض بود.
از همان زمانی که بار دیگر این سکوت را برگزینید، این واقعه تکرار می شود. شما بار دیگر در بطن هستی جای می گیرید. این روش را پیشتر، در رحم مادر آزموده اید، اما حالا فراموشتان شده است.
لحظه های کوتاه نادری را که در آن به اوج می رسید، درک کنید. این لحظه های بی ذهنی، مانند چشم بر هم زدنی است که در آن با نیروهای خدایی ارتباط پیدا می کنید. این زبانی است که ما آن را فراموش کرده ایم. زبانی است که باید دوباره بیاموزیم.
این زبان آموختنی، زبان عشق است. زبان عشق، زبان خاموشی است.
زبان سکوت است.
عشاق علاقه ای به گفتگو ندارند، آنها سکوت می کنند.
وقتی کسی را عاشقانه دوست دارید، ممکن است دست او را در دست بگیرید، اما خاموش می مانید .
در این دریاچه بی صدای آگاهی، چیزی به شما منتقل می شود. پیامی می رسد،
پیامی که بدون کلام است.